Quantcast
Channel: اندیشه رهایی
Browsing all 66 articles
Browse latest View live

Article 9

اتشی در دل زبانه می کشید شعله اش گر می گرفت به زبان که می رسید سرخ می شد سرخفامیش سر سبز به باد می داد و کس نمی دانست که سربداران اتشها در دل داشته اند

View Article



Article 8

در دور دست  دور برقی از نور تشنه کام حریص دوان و دلی پر امید گذشت و حال سراب بود و فریب وهنوز حریص تشنه و دوان و دلی ناامید دل جامانده در آن سراب  باقی

View Article

Article 7

پرنده ای داشتمکوچک زیبافاخته ای عاشق شیدادر  قفس تنها تنهادوستش داشتمدانه آبش به راه بودبی معرفت بودروزی از قفس پریدوحالا بیشتر دوستش دارم جرات پریدن داشت

View Article

Article 6

پاییزان استبرگهای زرد به ثمر نشسته اندهر برگ که راهی خزان می شودتو را به یاد می اورد هنوزطراوت از دست رفتهسرمای تن بی جانتو نگاهی که گرمایی نداشتو وداع اخرین باور نمی کنم هنوزپ ن:دوسال گذشت از روز...

View Article

Article 5

کوره راهایی در میان کوهها مرا به خود می خواند غریو تنهایی سر میداد وهم ناله با من با زبان بی زبانی رازها در دل نهفته داشت و معشوقه ای در بر زرد گونه ای سیاه بختبا تلاطمی از رویا...نشخوار گاو را دوست...

View Article


Article 4

همه دنیا هم به زیر پایم بلغزددل من نمی لرزد ببرد دنیا را اباب در دلم تکان نمی خورداسمان سقف من استوستاره چراغ خانه امو طعامم از ازادیوسرنوشت من رهایییک چیز در دلان هم بماند تا بعد

View Article

Article 3

ادمکچرا ادمک شد؟و انسانیتچرا ارزو شد؟بیشتر شبیه ماشیتهای پیشرفتهپیچیدهبا فرایند تبدیل انواع خوبیها به رذالت هااین همان داستان ماستدر عصر تکنولوژیجای تعجب ندارداگر خوب دروغ بگوییمپیچیده دروغ بگوییمعجیب...

View Article

Article 2

با وجود خویش سر ناسازگاری دارم..نه در عدمم و نه در وجود. هستی شده است حال.. و ما بقی خلط بحث..از فهم که بگذریم عقل جوابگوی حال من نیست.می گویم خدارو شکر ..اری نگوییم شکر چه بگویم حوصله مجادله با ایمان...

View Article


Article 1

طبیعت چه خوش خیالبافیست زیبایش با زردی برگش و پیریش با سپیدی برفش وگاهی چه جفاکاریست وچه دلتنگ بی قرارم همه روزهای پاییزی همه بی تاب برگریزان در دلم اشوب فرداها برگی دیگر افتاد باز برگ محبوب من تو...

View Article


Article 0

برق شادی از فروختن اخرین توشهخنده شادی کودک دست فروشزبانه از عمق وجودشمانده در انتهای دستانشبیسکویت باد کرده درجه سومشپاهای وامانده در سرمایشجبر استقانون طبیعتسرنوشت یا عدالتتقدیر یا خواست الهیاما هر...

View Article

Article 1

دلم برای معصومیت از دست رفته ام تنگ استچه کسی معصوم ماندچه کسی پاک بودچه کسی ادم ماندچه کسی انسان بودهمه ترسم از مرگ بودنه فقط مرگمرگی در خور یک انسانشریف و در اوج بودن

View Article

Article 0

حالم حال نباتیستکه ارامدر چای تلخ لیز می خوردذوب می شومشیرین نیستم اما شیرینی می دهم تلخی می زدایم

View Article

Article 0

هوا زیر صفر شدفاصله بودن و نبودنیک نون استگاهی هوای نون می کند دلماما فاصله با تو بودن و نبودندنیایست بدون نون

View Article


Article 1

 مشتی خاک می شویم و کره خاکی از من تو از پدران و نیاکان ما ساخته شده می میریم و زندگی می دهیم یا شاید عاقبت خاک گل کوزه گران خواهیم شد

View Article

Article 0

کلهم اجمعین مشکل من با ادمای اتو کشیدستاونای که تند راه نمی رن تا نزاکتشون بهم نخورهتا چهارتا کتاب می خونن مدعی عقل برترنباهاشون اگه یه کم قاطی بشی از بالای عینک بهت نگاه می کننصمیمیت را حماقت می...

View Article


Article 1

قفس تن تنگ استپرنده روحم زخمیستشباهنگامبال می گشاید امیدی به پرگشودن نیستسینه به قفس می سپاردیا قفس بشکند یا که خود ازاد کند

View Article

Article 0

مرده ام چندی پیش فهمیدم مرده ام حرف می زنم غذا هم می خورم محض احتیاط اما باز مرده ام کره خاکی را هم اشغال کرده ام اکسیژن را هم هدر می دهم اما باز هم مرده ام از ان زمان مردم که شرافت را با نرخ روز دلار...

View Article


Article 1

روی ریلی بی انتها قطار زمان را نتوان پنچر کرد صدای سوت لحظات خبر از پایان داستان دارد  

View Article

Article 0

پشت شیشه های مه الودسوسوی نور خانه های گرمدر هوای سردوعابرین یخهواشناسی می گفتدر این حوالیتوده هوای سردمنجمد کرده افکار را

View Article

Article 0

خفته هوایی سنگینقناری بچه ای زرد رو و کلاغکان غرغرو سیاه روصبح ها در شهر منبجای اوای گنجشکانزوزه ماشین می ایددر دنیای مازیبای در کتابها خفتهداستانها فقط افسانهشهر من را با برجهایش بشناسیدنه با ادمهایش

View Article
Browsing all 66 articles
Browse latest View live




Latest Images